خلاصه داستان : داستان زندگی مردی را روایت میکند که احساس میکند «عددی نشده» است و این احساس او همهی زندگیاش را تحت تاثیر قرار میدهد...
خلاصه داستان : محسن دزد خرده پایی است که روزی از روزها شاهد تصادف اتومبیل با مردی میانسال است. وی کیف مرد مجروح را می رباید و تصمیم می گیرد با مدارک درون کیف، زندگی تازه ای برای خود رقم زند، امّا غافل از آنکه دردسرهای تازهای زندگی او را کاملاً دگرگون میکند!
خلاصه داستان : محسن دزد خرده پایی است که روزی از روزها شاهد تصادف اتومبیل با مردی میانسال است. وی کیف مرد مجروح را می رباید و تصمیم می گیرد با مدارک درون کیف، زندگی تازه ای برای خود رقم زند، امّا غافل از آنکه دردسرهای تازهای زندگی او را کاملاً دگرگون میکند!
خلاصه داستان : ادام پس از اخراج از باغ وحش استرالیا و در آستانه فوت پدربزرگش به ایران باز می گردد. وصیت و ارثیه ای مبهم، او را بر سر راه نفس (دکتر شخصی پدربزرگ) قرار می دهد و رابطه ای عاطفی میان آن دو شکل می گیرد. چالش های بین این دو شخصیت باعث پدید آمدن موقعیت های فانتزی در طول فیلم می شود...
خلاصه داستان : انم یایا فیلمی در مورد دو باجناق است که پس از فوت پدر زنشان راه او را پی گرفته و به بهانه تجارت در چین گریزی هم به پاتایا میزنند اما رویارویی آن ها با دوست قدیمی همه چیز را به هم میزند…
خلاصه داستان : امیر کشته میشود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد میکنند. اما بعد از مدتی شروع میکنند به بدگویی از او و حتی کمی که میگذرد نزدیکترین کسانش جسد او را نمیتوانند شناسایی کنند. فیلم روایتگری بیطرف از تلاش و پیگیری شخصیتهای پیرامون امیر است.
خلاصه داستان : هیچ چیز سختتر از اون نیست که ببینی عزیزت تصمیم گرفته تنها باشه. تو از دیدنش، از شنیدن صداش لذت میبری اما اون درها رو بسته و تنهایی رو جای تو انتخاب کرده… هیچ چیز سختتر از اون نیست که ببینی تنها شدی. عزیزانت رو میبینی و دوستشون داری ولی همه تو رو انکار میکنن. درها رو به روت بستن و تو تنها شدی. تنهایی باتلاقه…
خلاصه داستان : «هلن» دختری که قرار است به سفری برود اما به علت گرفتاری خانواده، مسیر دیگری در پیش می گیرد و
خلاصه داستان : دو رفیق خلافکار در جریان یک کلاهبرداری به زندان می افتند و در زندان از طریق پیرمرد در حال مرگی به نقشه یک گنج بزرگ دست پیدا میکنند. این تاج سلطنتی هر تکه جواهرش در یک خانه است و این دو دوست باید آنها را پیدا کنند.
خلاصه داستان : داستان امیر است که در خانواده ای ثروتمند و معروف است و میخواهد به خاطر سختگیر های پدرش به خارح برود ولی با پیرمردی تصادف میکند و پیرمرد به کما می رود او بر حسب اتفاق به پسر پیرمرد دوست میشود و از او کمک میگیرد که به دختری که میخواهد برسد....